دلم میخاد تنهایی تو شب قدم بزنم
دور شم از تمام زندگی
برم تا برسم به اقیانوسی بی انتها
سوار قایق شم
ماه ها تو تاریکیه مطلق رو به جلو برم..
بدون هدف...بدون مسیر.. بدون همراه!!
برسم به جنگلی وسط آب های روان و سیاهِ
جنگلی پر از سکوت!
بعد رو به آسمون دراز بکشم سر صخره های بلند جنگل
خیره بشم به آسمون سیاه و ستاره هاش و 100 سال همون حالت اونجا بمونم..بدون هیچ نوری.. بدون هیچ صدایی..بدون بودن هیشششکی...
فقط من باشم و سیاهی آسمون و سکوت جنگل و صدای فریاد موج ها....
.
.
.
.
آهنگ لال از (دانوش)!
خدا تا کی..!!؟ (دلنوشته)...برچسب : نویسنده : khaterehaa1393 بازدید : 81