شب که شد
دست هایم یخ میزنند..
خود را در آغوشِ پُر از دردِ دلتنگی غرق میکنم...
در آن تاریکی شب، رعد و برقِ نگاهم، گوشه ی تختم را روشن میکند...
ناگهان گوشیم زنگ میخورد...
+الووو !!!؟
اه
باز هم صدایِ خاطراتِ لعنتی، در گوشم میپیچد..!
پِلک های آسمانِ چشمانم به هم برخورد کرده و رگبار شروع میشود...
وقتی موج های پشت سر هم، بر گونه هایم روان شد، عکس هایت به سراغم می آیند، اشک هایم را پاک میکنند و با وعده های همیشگی، کلاهِ امید را بر سرِ قلبم و شالگردنِ دار را به دور گلوی پر از بغضم میپوشانند...کمی گرم میشوم..!
چشم در چشمانت به خواب میروم، به امید نبودِ فردا......
لعنت به دنیا..
.
.
.
آهنگ لالایی از (میلاد راستاد)
خدا تا کی..!!؟ (دلنوشته)...برچسب : نویسنده : khaterehaa1393 بازدید : 68